من درد مشترکم مرافریادکن

قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی یاچیزی چنان که ببینی یاچیزی چنان که بگویی من دردمشترکم ...مرا فریادکن

من درد مشترکم مرافریادکن

قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی یاچیزی چنان که ببینی یاچیزی چنان که بگویی من دردمشترکم ...مرا فریادکن

جاده

جاده تاریک است  

جاده پرنور

جاده بی انتها  

حتی آمدن ماشینهای جلویی رانمیفهمم 

 

پرده ای مراازجاده جداکرده است  

پرده 

    آرام آ رام فرو میریزد

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 16:24 http://pesarebaleg.wordpress.com

مگر هنوز جاده ای هم مونده ؟

امیدوارم مونده باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد