روزی ما دوباره کبوترهای ِمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست ِ زیبائی را خواهد گرفت.
□
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای ِ هر انسان
برادریست.
روزی که دیگر درهای ِ خانهشان را نمیبندند
قفل افسانهئیست ...
و قلب برای ِ زندهگی بس است.
روزی که معنای ِ هر سخن
دوستداشتن است
تا تو به خاطر ِ آخرین حرف دنبال ِ سخن نگردی.
روزی که آهنگ ِ هر حرف، زندگیست
تا من به خاطر ِ آخرین شعر ٬رنج ِ جُستوجوی ِ قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانهئیست
تا کمترین سرود، بوسه باشد.
روزی که تو بیائی، برای ِ همیشه بیائی
و مهربانی با زیبائی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای ِ کبوترهایمان دانه بریزیم...
□
و من آن روز را انتظار میکشم
حتا روزی که
دیگر
نباشم. . . .
زیباترین شعر شاملو
خیلی اینو دوست دارم
روزی که هر لب ترانه ایست
که هر لب ترانه ای
هر لب ترانه ای
لب، ترانه ای
لب، ترانه
یاد حرف یکی از دوستان می افتم که میگفت، بهشت تفکر ماست
سلام و خسته نباشی.اشعار بی نظیری میگذاری و سلیقه ی خوبی داری امیدوارم سلامت و پیروز باشی
به امید آن روز
.
.
شاد باشید.
دیر می آی ؟ مگه آدم چند تا دوست خوب داره خوب توقع هم داره مرسی بابت نظرات همدلی وهمه چیز
یه عمو جعفر نامی رو پیدا کردم لینکمه خیلی خوبه تونستی بهش سر بزن
سلام
قشنگ بود منتظرتما
سلام بهار خانم.احوال شما؟خوب هستید انشا ا...؟چند وقته سایه مبارکتون سنگین شده،قدم رنجه نفرمودید به وبلاگ من.البته خوب،حدس میزنم علتش رو بدونم.ولی اگر هم این طور باشه بالاخره هر کسی یک عقیده ای داره و ما باید به عقیده ی دیگران احترام بزاریم.بگذریم،امروز اومدم راجع به این شعر فوق العاده نظر بدم.نمی دونم از شماست یا از کسی دیگه.ولی اگه از شکاست که کولاک کردید.این شعری است که من همیشه دنبالش بودم و هرگز نتونستم در شعر عای خودم انعکاسش بدم.
در قسمتی شعر میگه:
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای ِ هر انسان
برادریست.
همیشه برای من،سوال بوده که چرا ما به همدیگه نگاه خواهرانه و برادرانه نداریم؟مگر قرآن کریم نمی فرماید که:همانا مومنان برادر یکدیگرند؟چرا برای نفع و پول حاضر میشیم دست به هر کاری بزنیم؟
و:
قفل افسانهئیست ...
این قسمت من رو یاد روزهای تظاهرات مردم با شاه میندازه که مردم همیشه در خونشون به روی هم باز بود.چقدر صلح و صفا داشتند.چقدر خوب بودند و چقدر حیف که از اون آرمان ها فاصله گرفتیم.
و:
و قلب برای ِ زندهگی بس است
وقتی که پول نقش عشق رو بازی نمی کنه و عشق به تنهایی برای زندگی کافیه.
و:
روزی که تو بیائی، برای ِ همیشه بیائی
روزی که خیانت رنگ ببازد و جدایی قصه ای باشد در کتاب.همان طور که الان،عشق قصه ای بیش نیست.
و:
و مهربانی با زیبائی یکسان شود.
و چه شود؟
و:
روزی که ما دوباره برای ِ کبوترهایمان دانه بریزیم...
من یاد مادر بزرگم می افتم که همیشه به کبوتر ها دانه می ریخت و به من یاد داد که با کبوتر ها دوست باشم.
و:
و من آن روز را انتظار میکشم
حتا روزی که
دیگر
نباشم. . . .
خیلی زیباست که ما تحمل می کنیم تا به این هدف نایل شیم،حتی اگر ما نباشیم.
موفق باشی.
و من آن روز را انتظار می کشم ...
بسیار زیبا بود
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که
دیگر
نباشم
سلام . آمدم به تو سربزنم و دلتنگ ترین شعر دنیا را که بسیار دوست می دارمش چندباره خواندم. ممنونم به خاطر تمام احساس ها و انرژی های مثبتی که از خواندن این شعر شاملوی کبیر در من زنده کردی. ممنونم.
با احترام