من درد مشترکم مرافریادکن

قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی یاچیزی چنان که ببینی یاچیزی چنان که بگویی من دردمشترکم ...مرا فریادکن

من درد مشترکم مرافریادکن

قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی یاچیزی چنان که ببینی یاچیزی چنان که بگویی من دردمشترکم ...مرا فریادکن

مائده های زمینی نوشته آندره ژید

 

 

زیباترین چیزی که برروی زمین شناخته ام 

 

                           ای ناتانائیل ...  

 

 همان گرسنگی من است   

 

که همیشه وفادار مانده: 

  

به تمام چیزهایی که درانتظاراوبوده است   

 

 

 

اگرآنچه تومیخوری سرمستت نکند ...  

 

بدان ازاین روست که گرسنگی ات کافی نیست... 

نظرات 22 + ارسال نظر
majid یکشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:09 http://nagoriz.blogfa.com

az diari dor barayetan sali khob arezomandam. Shad zi

امید سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 http://omiidestan.mihanblog.com/

سلام دوست خوبم.ممنون که همیشه لطف میکنی و به من سری میزنی.
هرگز شکست را یک انتخاب ندانید.

امیر (شیراز سیتی) سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 16:08 http://www.shirazsity.blogfa.com

سلام
وبلاگ جالبی دارید...

شیطان سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 19:24 http://www.sheitan59.blogfa.com

....شیطان هم در سال جدید به شما سر زد......

مجید یکشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:47 http://nagoriz.blogfa.com

سلام .ایران نبودم ولی ۲ روزه برگشتم
سال خوبی داشته باشی دوست من
انتخاب نوشته اخیر ت حرف نداشت...

یه روزی. یه جایی. یه کسی یکشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 http://www.nasim77777.blogfa.com

به راستی ها ....

یک مرد حساس دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:51 http://www.ziresefr.blogfa.com

ممنون از نظراتی که دادید...

انسان با معلوماتی هستید...

خوشحال شدم از اشنایی با نظرات شما دوست عزیز!

تنها تر از خدا دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 http://www.tanhatar_azkhoda.mihanblog.com

سلام مامانی :D:D:D

فونت نوشتن این نوشته اخریت رو بزرگ کن چشمارو اذیت می کنه

منم بروز هستم منتظرتم

باشه.... پسرم

[ بدون نام ] دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 18:51

به تو دست می سایم و جهان را در میابم
به تو می اندیشم
و زمان را لمس می کنم
معلق و بی انتها
عریان.

می وزم می بارم می تابم
اسمانم
ستارگان و زمین
و گندم عطر اگینی که دانه می بندد
رقصان
در جان سبز خویش .


از تو عبور می کنم
چنان که تندری از شب


می درخشم
و فرو میریزم





ترانه های کوچک غربت
احمد شاملو

مرسی از این شعر زیبا
کاش خودتون رو معرفی کرده بودین...

آزاده دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 21:15 http://zehnebimar.parsiblog.com

سلام بر دوست عزیز
از حضورتان ممنونم
مایل به تبادل لینک هستید؟
منتظر پاسختان خواهم بود
تا دیداری بعد
بدرود

آزاده دوشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 21:37 http://zehnebimar.parsiblog.com

راستی شما کی هستید که استاد عزیز من علی محمد محمدی را هم میشناسید؟!

نه از رومم نه از زنگم
همان بی رنگ بی رنگم
بیا بگشای در
دلتنگم.....

آقای محمدی رو همه میشناسن من هم ازسر یک اتفاق خوش یمن دردنیای مجازی باشعرهای ایشون آشنا شدم وازاون موقع خواننده پر و پاقرصشون شدم...ازطریق وبلاگ ایشون هم باشما آشناشدم...تبادل لینک باشما رو هم هستم

بهار چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 14:10 http://www.zendanebihesar.blogsky.com

سلام لینک شدید

سلام
ممنون ازلطفت
منم لینکت میکنم ... دوستان خوبی خواهیم شد

[ بدون نام ] چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 16:12

آه

حسن چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 20:06 http://www.2111367.blogfa.com

سلام دوست من مرسی برای نزرتون بحث اینجا مقایسه ای سگ روستای و شهری نیست اگر کتاب های مثل قلعه حیوانات را خوانده باشی و با معنای فابل اشنا باشید میفهید که سگ در اینجا فقط یک نماد می باشد که نماد........در جامعه ای ما می باشد

حسن چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 20:08 http://www.2111367.blogfa.com

مرسی دوست عزیزم واقعا خوشحالم که همچین دوستانی دارم

تنها تر از خدا چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 20:44 http://www.tanhatar_azkhoda.mihanblog.com

سلام یا مامان :D:D:D

اپ کردم وبلاگمو بدو ببین

حسن پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:22 http://www.2111367.blogfa.com

دوست عزیزم بحث در اینجا بر روی منطقه یا جای خاصی نیست تنها در اینجا بحث به چالش کشیدن افرادی در جامعه است که دوس ندارم نام ببرم

الهه پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 14:11 http://18khooshegandom.blogfa.com/

سلام!
یادم باشه این شعر آندره رو حتما واسه دوستم بخونم!!

محمد مرادی نصاری جمعه 20 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:58 http://nesari69.blogfa.com

بهار طبیعت
بر شما همیشه بهار مبارک باشه
ممنون از حضورتون ...

آزاده جمعه 20 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 15:26 http://zehnebimar.parsiblog.com

سلام
بله من هم کرد هستم!
با افتخار شما را به لیست پیوندهایم افزودم
بدرود

سروش جمعه 20 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 21:41

یاد دارم .......
یاد دارم یک غروب سرد سرد ...میگذشت از کوچه مان یک دوره گرد:.دوره گردم ، کهنه قالی میخرم..دست دوم جنس عالی میخرم.. گرنداری کوزه خالی میخرم . کاسه و ظرف سفالی میخرم..اشک در چشمان بابا حلقه بست..عاقبت آهی کشید بغضش شکست..اول سال است و نان در خانه نیست..ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟!..بوی نان تازه هوش ما را برده بود ..اتفاقا مادرم هم روزه بود . چهره اش دیدم که لک برداشته..دست خوش رنگش ترک برداشته..سوختم دیدم که بابا پیر بود..بدتر از این خواهرم دلگیر بود..مشکل ما درد نان تنها نبود؛..حتم دارم که خدا آنجا نبود!!!..باز آواز درشت دوره گرد..پرده اندیشه ام را پاره کرد.. دوره گردم ، کهنه قالی میخرم..دست دوم جنس عالی میخرم..خواهرم بی روسری بیرون دوید؛...گفت: آقا سفره خالی میخرید!!! ...

ریحانه چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 22:13 http://reyhanehrr.blogfa.com

قول العاده بود......... دارم این کتاب رو می خونم و از یک انسانی که به تمامی دنیای مادی رو روحش مکیده و درک کرده ... لحظه به لحظه رو وجب کرده و به دنیای مادی مسلطه لذت می برم. کسی که نیاز جنسی رو بسیار زیبا تفسیر می کنه و ازادانه این نیاز رو ستایش می کنه... هر کسی این هنر رو نداره.

متشکر بابت انتخاب خوبتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد