ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
همه درچنبرزنجیر ز هم میترسند
قفل ها ارتباط دو سر زنجیرند
ای عفیف:
عشق در پهنه زنجیر گناه است ... گناه
دل به افسانه فرهاد سپردن تلخ است
کوه از کوه کنان بیزار است
تک گل وحشی وحشت زده کوهستان
تیشه بی فرهاد است
.
.
.
آسمان ، یا که قفس !؟ آه ! چه فرقی دارد
سر پرواز نداریم که بی بال و پریم
حال ، دیگر من و تو ، فاصله مان فرسنگ است
گرچه دیوار به دیوار هم و "در " به "دریم "
همه ترسم از این بود : می آید روزی
من و تو هر دو به یک شهر و ز هم بی خبریم
سلام ویژه خدمت دوستان همیشه عزیزم
تصمیم دارم مثل بچه درسخون ها درس بخونم وچون رشته انتخابی ام رشته تحصیلی خودم نیست یه کم بیشتر باید تلاش کنم ...
جزوه های ماهان هم خریدم و شروع کرده ام به خوندن...
احتمال داره تا اواخر بهمن که امتحانمو بدم وبلاگو آپ نکنم
البته هرازگاهی بهش سرمیزنم وخوشحال میشم کامنتهای شماراببینم
نکنه تواین مدت فراموشم کنین؟ البته فراموش کردین هم حق دارین چون همیشه میگن : ازدل برود هرآنکه ازدیده برفت
وآخرین شعر...
هرکس شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
...
و باز گفت: آخر ای دیوانه
تو چه می فهمیاز احساس غربت آن پرنده ای که در بهت تیره ابرهای پاییزی،
توان پروازش نیست
آخر چه می فهمی وقتی توان پروازش نیست،
بالهای رنگیش را می بیند و
آخرین لحظه های پروازش را... آخر چه می فهمیو دیگر هیچ نگفت
و آرام تا آنتهای کوچه شب زده رفت
و در دهلیز تاریکی گم شد
....