ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
بگذار هرچه نمی خواهند . . .
بگوئیم !
بگذارهرچه نمی خواهیم . . .
بگویند!
باران که بیاید
از دست چترها
کاری بر نمی آید
ما اتفاقی هستیم
که افتاده ایم
سلام دوست عزیز وبلاگت خیلی خوبه فقط اگر میتونی قالبشو عوض کن احه خیلی سنگین شده اگه خواستی به منم سر بزن
باران که بیاید
از دست چترها
کاری بر نمی آید
سلام به بهار عزیز !
به نیابت از برادرم ـ مهرداد محمدی ـ بابت انتخاب این شعر به دست گلتان مراتب سپاسگزاری ام را اعلام می کنم !
درود و بدرود !
سلام آقای علی محمدمحمدی
مرسی ازلطفتون به بنده
ولی
بازم اسمتون رو یادتون رفت بنویسین
سلام خواهرم.احوال شما؟خوب هستید؟خدا کند شما خوب باشید،من که حالم را به قول امروزی ها کرده اند تو قوطی.کاش که هیچ وقت این روز ها را نمیدیدم و شاهد این روز ها نبودم.بگذریم،شعر خیلی پر معنا و قشنگی بود.به درد کسانی میخوره که همیشه دنبال زندگی بهتر هستند و همیشه اعتراض میکنند.خیلی عالی بود.بعضی موقع ها خیلی خوش سلیقه میشید و شعر های توپی رو میزارید.
موفق باشید خواهرم.