من درد مشترکم مرافریادکن

قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی یاچیزی چنان که ببینی یاچیزی چنان که بگویی من دردمشترکم ...مرا فریادکن

من درد مشترکم مرافریادکن

قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی یاچیزی چنان که ببینی یاچیزی چنان که بگویی من دردمشترکم ...مرا فریادکن

استاد شمس لنگرودی


لبخند همه‌مان کمی مشکوک است ... مونالیزا!‌


همه‌مان بار داریم


و نمی‌دانیم در دل‌مان چیست...


  همه آویزانیم


و چشم به راه خریدارانیم


لبخند همه‌مان کمی مشکوک است


چه کنیم ...



خالق‌مان داوینچی نبود....


من سردهستم

من سرد هستم ...


چشمهای سیاهت را به من میدوزی

و لبخند میزنی

کلاه برسرم میگذاری

وشال بر گردنم می بندی

گرم می شوم 


یک آدم برفی

درزمستان تو 


می مانی

که آب نشوم 


برگرفته ازکتاب حواسرداست نوشته خانم مرجان مهدوی