ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
.
.
.
آسمان ، یا که قفس !؟ آه ! چه فرقی دارد
سر پرواز نداریم که بی بال و پریم
حال ، دیگر من و تو ، فاصله مان فرسنگ است
گرچه دیوار به دیوار هم و "در " به "دریم "
همه ترسم از این بود : می آید روزی
من و تو هر دو به یک شهر و ز هم بی خبریم
تو ای ابربهاری شاهدی که
چگونه پابه پایت گریه کردم
مبار ای آسمان دیگرتو امروز
که من دیشب به جایت گریه کردم
اشتباه
اغوربه خیرخوب من.شال وکلاه کرده ای
باز.بگوکدام ساده راتباه کرده ای؟
باز خمار چشم تو دل که را ربوده است؟
کدام بنده را – چو من – نصیبش آه کرده ای !
که را کشانده ای به دام بی نجات عشق خود؟
کدام سر به زیر را به در ز راه کرده ای؟
کدام چشم و گوش بسته را نشانه رفته ای؟
" برای کی بساط رنج روبراه کرده ای " ؟
مرنج اگر چنین بدون پرده حرف می زنم
چرا که روز روشن مرا سیاه کرده ای
گرفتی از من آسمان ، نشاندی ام به روی خاک
جهان کوچک مرا شکنجه گاه کرده ای
هر آنچه را فرشتگان به سالها نکرده اند
تو ای فرشته زمین به یک نگاه کرده ای