من درد مشترکم مرافریادکن

قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی یاچیزی چنان که ببینی یاچیزی چنان که بگویی من دردمشترکم ...مرا فریادکن

من درد مشترکم مرافریادکن

قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی یاچیزی چنان که ببینی یاچیزی چنان که بگویی من دردمشترکم ...مرا فریادکن

شعرقاصدک ازمهدی اخوان ثالث

 

 

 

 

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟ 


 خوش خبر باشی ، اما ،‌اما
گرد بام و در من
 بی ثمر می گردی 
 

انتظار خبری نیست مرا
 نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری 


برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
 برو آنجا که تو را منتظرند 
 

 قاصدک  


در دل من همه کورند و کرند 
 

 دست بردار ازین در وطن خویش غریب
 قاصد تجربه های همه تلخ
 با دلم می گوید
 که دروغی تو ، دروغ
 که فریبی تو. ، فریب  


 قاصدک هان ، ولی ... آخر ... ای وای
 راستی ایا رفتی با باد ؟
با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای
راستی ایا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟ 


 در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟ 


 قاصدک 
 

ابرهای همه عالم شب و روز
 در دلم می گریند

نظرات 1 + ارسال نظر
سالار یوسفی یکشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 05:17 http://www.antiwomans.blogsky.com

سلام.یا ا... .این شعر رو رضا صادقی هم خونده.شعر بسیار عالی لی هست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد