ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
بابابزرگ همیشه استخون دردداشت و یک تومورمغزی که سالها پیش دکترهاجوابش کرده بودند...اما شاید... امیدش باعث شده بود که تومورجرات ابرازنداشته باشه...
بااین حال تنهاکاری که میشدبراش کرد تزریق یک مشت آمپولهای مسکن وکورتون بود
وقتی میرفتم آمپولها رابهش تزریق کنم بهم میگفت:
کوچیک که بودی و گریه میکردی .. بغلت میکردم ... می خوابوندمت توگهواره ...و گهواره تو تکون میدادم ... تا آروم بشی و خوابت ببره
خوابت که می بردمدتها مینشستم بالای سرت ونگات میکردم وبهت میگفتم دنیاخیلی زودمیگذره ...من پیرمیشم و توبزرگ میشی وقدمیکشی
اگه من الان تو رامیخوابونم و آرومت میکنم ... فرداها تو هم میای و ازمن مراقبت میکنی وهمه چی جبران میشه...
بابابزرگ اعتقادداشت الان همان موقعیه که اون همیشه پیش خودش تجسم میکرده
بابابزرگ خوبم!!!
دنیاچه زودگذشت ....
من باتکانهای گهواره ام آرام آرام بزرگ شدم ... قدکشیدم....اما ... تو هیچوقت با آن همه آمپول وقرصهای تجویزی ام آروم نشدی ... خوب نشدی ...
دیدی هیچ چیزجبران نشد؟
پس در آفتاب کسی میماند
پس در آفتاب کسی میمیرد...
(احمدرضا احمدی)
سلام.
تسلیت میگم، منم بهمن پارسال مادربزرگ مادریم رو از دست دادم، حالا دیگه از دار دنیا فقط یه پدربزرگ پدری برام مونده.
از دست دادن این سپیدموهای مهربون قلب آدمو به درد میاره.
امیدوارم دیگه غم نبینید.
موفق و سلامت باشید.
سلام دوستم
واقعا متاسفم
ممنون که بهم سر زدی
سایه ای بود و پناهی بود و نیست !
باورم را تکیه گاهی بود ونیست !
دنیا همینگونه است وما نیز ... !
اما :
آسمان چشم هایت باز آبی می شود
مرسی استاد
بسیار زیبا و تاثیر گذار بود
متشکرم